نگاهی کوتاه به جنبه‌ای ‌از آسیب‌های فرا نسلی

جنون زیبایی؛ آغاز بحران هویت اجتماعی

زیبایی، امری فطری و خدادادی است و هیچ‌کس به طور طبیعی، قادر به تغییر کمیت یا کیفیت آن نیست. از سوی دیگر، زیبایی، یک مسئله‌ی کاملا سلیقه‌ای است و تشخیص و مصداق‌گذاری آن از هر فرد تا فرد دیگر بشدت متفاوت می‌باشد. بسیاری از افراد که در نزد ما ممکن است چهره‌ و کالبد زیبایی داشته باشند از دید خیلی از آدم‌ها، اصلا زیبا نیستند یا جذابیت آنها در حد عادی است.

همچنین خیلی افراد هستند که به نظر من یا شما ممکن است زیبایی چندانی نداشته باشند اما از چشم همسر، خواهر یا فرزندشان، زیباترین‌ها هستند. بنا بر این زیبایی، بسیار نسبی است و از طرف دیگر، هر عضو انسان و هر چهره‌ی زیبایی، عمر و زمانی دارد و بعد از گذشت مدتی، زیبایی‌اش رنگ می‌بازد ولی در بعضی افراد، این زیبایی تا آخر عمر به چشم می‌خورد چرا که اصل زیبایی در درون‌شان نهفته است.

پدیده‌ای که در سال‌های اخیر در ایران به وفور دیده می‌شود، توجه غیر طبیعی، بیش از اندازه و بیمارگونه به موضوع زیبایی، بخصوص در بین خانم‌ها است.

رشد فزاینده‌ی این پدیده، تا حدود زیادی، نتیجه‌ی کار تبلیغاتی وسیع و برنامه‌ریزی شده‌ی رسانه‌ها و همکاری مشترک آنها با تولیدکنندگان مواد آرایشی و برخی جراحان زیبایی است. یک معامله در حال صورت گرفتن است، معامله‌ای بسیار شیک و بی‌نقص. رسانه‌ها برای تأمین هزینه‌ها ناچار از جلب و جذب آگهی‌اند. شرکت‌های تبلیغاتی، ذات و نفس‌شان، درست‌کردن و فروختن تیزرها، ویدیوها و برنامه‌های تبلیغاتی است. تولید کنندگان، فروشندگان و تجار مواد و لوازم آرایشی، هدف‌شان فروش بیشتر و بیشتر محصولات شان است. و بالاخره، هزاران جراح رسمی و غیر رسمی زیبایی، کارشان و فلسفه‌ی وجودی‌شان این است که مشتریان بیشتری داشته باشند که خواهان تغییر دکوراسیون صورت و بدن‌شان هستند.

از اتحاد شوم این گروه‌ها، یک مافیای بزرگ شکل می‌گیرد که هزاران مرد و زن جوان و میان‌سال را طعمه‌ی خود کرده و آنها را به آرایشگاه‌ها، فروشگاه‌های مواد آرایشی، درمانگاه‌های جراحی پوست و مو و بیمارستان‌های تخصصی پوست بکشانند؛ هویت‌گم‌کردگانی که مردانگی خود را در باشگاه‌های بدن‌سازی می‌جویند و زنانی که زنانگی‌شان را در آرایشگاه‌ها و مطب‌های جراحی زیبایی جستجو می‌کنند.

روی این مقاله، با جراحان و پزشکانی که به درمان بیماران‌شان می‌اندیشند و هدف‌شان از جراحی، ترمیم نواقص جسمی و ظاهری انسان‌های اسیب ‌دیده و مصدوم می‌باشد نیست بلکه افراد غیر مسؤولی را مد نظر داریم که با پیوستن به هجوم فرهنگی جنون زیبایی، تنها به اقتصاد پزشکی می‌اندیشند و مراجعین خود را به چشم گاوصندوق‌های پول نقد می‌بینند.

هر کس را خداوند با چهره و بدنی آفریده که در حالت طبیعی خود، زیباترین شکل ممکن را دارد. البته معلولیت‌هایی که موجب ایجاد نقص در جسم و کالبد افراد می‌شوند آفریده‌ی خداوند نیست، بلکه نتیجه‌ی غفلت‌ها و نکرده‌کاری‌های ما انسان‌هاست.

حالا دیگر، جنون زیبایی، از حوزه جوانان و میان‌سالان فراتر رفته و به سالمندان و کودکان نیز در حال نفوذ کردن است. متأسفانه، در ماه‌های اخیر در معابر عمومی و گردشگاه‌ها زنانی را می‌بینیم که در آغاز سالمندی هستند و چهره‌های خود را به گونه‌ای اعجاب‌آور، با مواد مصنوعی پف‌دار می‌کنند یا چین‌‌های صورت‌شان را با تزریق مواد مصنوعی می‌پوشانند. به عنوان روان‌شناس می‌گویم، این تقاضاهای مصرانه برای تغییر چهره‌ی طبیعی، از یک چالش روانی عمیق در فرد خبر می‌دهد که گاه ممکن است درمان نشده باقی بماند و عمر را در همین هویت‌جویی پر تردید، بسر برد.

همچنین کودکانی را در کوچه و خیابان می‌بینیم که به تقلید از بزرگ‌ترها یا به فریب آنچه در تبلت‌ها و موبایل‌ها می‌بینند هوس تغییر چهره و آرایش مو و ابرو می‌کنند و خدا می‌داند این روح پرتلاطم که چند بحران هویتی و روانی را پیش رو دارد، کجا از این لجه‌ی پر غرقاب، به سلامتی بیرون بجهد؟

و جنون زیبایی، تنها یکی از جوانب آسیب بحران هویت است که امروز، از نوجوانی (بحران اول)، میان‌سالی (بحران دوم) و سالمندی (بحران آخر) گذر کرده و بیشتر نسل‌ها را درگیر خود نموده است. تلاش برای زیباتر شدن، فی‌النفسه، مضر یا بد نیست؛ اما تفسیر اینکه مصنوعات آرایشی، هیکل‌های قوی و برآمده، مانکن شدن، آراستن عجیب و غریب موها و ابروها، پوشیدن لباس‌هایی که به هیچ چسبی به فرهنگ ما نمی‌چسبند و وابسته شدن به جراحان زیبایی، تنها راه‌های ادامه‌ی حیات اجتماعی هستند، یک فاجعه‌ی فرهنگی را تداعی می‌کند که در حال تبدیل شدن به بحران هویت اجتماعی است.